سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

سپنتا

240 روزه که اومدی تو آغوشمون

یا لطیف ...   شازده پسر نازمون                                سلام تو هشتمین ماهگردت  دوباره می خوام برات از خودت بگم ... سپنتا جونم ،جونم برات بگه شما ماشالله هزارماشالله داری یه آقا به معنای واقعی میشی و هر روز من و بابایی شاهد بزرگ و بزرگ تر شدنت میشم و هر روز بیشتر از دیروز لذت واقعی پدر و مادر شدن رو درک می کنیم و به همین خاطر قبل از ثبت خاطرات هشت ماهگیت نازنین ما ، باید به تعداد ثانیه های این هشت ماه هزاران هزاربار حمد رب العالمینمان را ادا کنیم ... ...
30 دی 1390

دست دست

یا لطیف ... سلام خورشیدکم تو هفتمین ماه زندگیت شیرین شدی مثل عسل حتی شیرین تر از عسل ، باور کن که اغراق نمی کنم .   کوچولوی ما ،یاد گرفتی کلمه ما ما رو خیلی واضح و روان ادا می کنی و کلمه بابا رو بصورت ب ب با فتحه ادا می کنی البته در مواقع اضطراری از این کلمات استفاده می کنی و هر وقت بهت میگیم بگو با اون دوتا تیله گردت زل زل به ما نگاه می کنی و فکر کنم تو دلت به ریش ما میخندی که داریم این همه التماست می کنیم . شما یاد گرفتی خیلی قشنگ دست بزنی و تا بابایی یا من یا کسایی رو که دوست داری ، از در میان تو خونه براشون دست میزنی و براشون ذوق می کنی . خیلی وقته که مثل یه آقا میشینی (از اوایل شش ماهگیت بدون کمک می تونی ...
14 دی 1390

7 ماه شدی قشنگم ...

یا لطیف ...   نگاهت می کنم ....                             به تو که سراسر شور و شوقی ....                                                                    &nb...
14 دی 1390

اولین زمستون و اولین بیماری

یا لطیف ... سلام کودک نارنینم ، سلام نی نی نازم ، سلام نوزاد کوچک من ، سلام پاره تن ما ... سپنتای عزیزم از شب یلدا که رفتیم خونه اشی جون تا امروز که دارم این مطلب رو برات می نویسم شما دچار اسهال شدید شدی و تا حالا سه بار بردیمت دکتر . خدا رو هزار مرتبه شکر امروز نسبت به روزهای قبل حالت خیلی بهتر شده و اسهالت کمتر شده ولی از دیروز سرما هم خوردی و آب بینی ات همش در حال ریزشه .قربون اون مماخ کوچولوت برم من ... نمی دونی این دو هفته چه روزهای سختی برای من و بابایی بود و ما چقدر عذاب کشیدیم ، اگه میدونستم با خوردن هندونه شب یلدا مریض میشی ، باور کن تمام هندونه های دنیا رو از بین می بردم تا بتونم جلوی بیماری تو رو بگیرم . تو ...
14 دی 1390

اولین یلدایت سپنتا

یا لطیف ....     فال خوش یلدای ما             می سپارمت به حافظ هستی   مهربونم سپنتا ، یلدایت مبارک ، هدیه مادر و پدر برای تو در اولین شب یلدایت شعری از خواجه شیراز حافظ :   تو بدری و و خورشید تورا بنده ست           تابنده تو شدست تابنده شدست زان روی که از شعاع نور رخ تو                   خورشید منیر و ماه تابنده شدست و این غزل زیبا اولین تفعل ما به نیت تو از لسان الغیب :  ...
1 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سپنتا می باشد